فصل دوم
ادبیات نظری پژوهش
۲-۱- مقدمه
در طول قرن بیستم انسان پیش از تمام تاریخ بشریت دستخوش دگرگونی از نظر شیوههای زندگی روابط اجتماعی و مسائل اقتصادی گردیده است. تلاش در جهت صنعتی شدن و گسترش شهرنشینی و زندگی مکانیزه که لازمه آن قبول شیوههای نوین برای زندگی است. اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و در ارتباط با مقوله سلامت ابعاد دیگری را مشخص نموده است. یکی از این ابعاد سلامت روان افراد جامعه است. مقوله ای که اگرچه تازگی ندارد لیکن از نظر تخصصی دیر زمانی نیست که به آن توجه گردیده است. با توجه به شیوع بیماری روانی در جامعه اهمیت تلاش در جهت اعتلای سلامت روانی افراد هر اجتماعی بارزتر میگردد. مهمترین مسأله در این ارتباط پیشگیری از مسائلی است که باعث میگردد سلامت روان افراد جامعه مختل گردد و بالطبع پیامدهای منفی در پی داشته باشد. پیشگیری از بروز این عوامل نیز جز با آشنایی با وضعیت موجود سلامت روان در افراد جامعه ای که قصد پیشگیری در آن را داریم ممکن نیست. چراکه آشنایی با وضع موجود ما را به اوضاع امیدوار میسازد و یا ما را جهت بکارگیری روشهای مناسب، در جهت از بین بردن عوامل مخل سلامت روان و بکارگیری ابزارهای مناسب در این جهت یاری مینماید. (افروز،۱۳۷۱). حدس اولیه بیانگر آن است که درحال حاضر در حدود ۴۵۰ میلیون نفر از اختلالات روانی یا عصبی یا مشکلات روانی اجتماعی مانند مسایل مربوط به سوء مصرف الکل و مواد مخدر در رنج هستند و این در حالی است که بسیاری از آنان در تنهایی و خاموشی به سر میبرند. گذشته از رنج ناشی از بیماری و فقدان مراقبت لازم، انگ زدن، شرم، طرد شدن و بیش از همه مرگ، این عزیزان را مورد تهدید قرار میدهد. افسردگی اساسی امروزه علت نا توانی در سراسر دنیا محسوب میشود و رتبه چهارم را در میان ۱۰ علت اصلی بار جهانی بیماریها به خود اختصاص میدهد، و در صورت صحت پیش بینیها در ۲۰ سال آینده، افسردگی احتمالاً به دومین علت بار جهانی بیماریها تبدیل خواهد شد. در سراسر دنیا ۷۰ میلیون نفر از وابستگی به الکل رنج میبرند. حدود ۵۰ میلیون نفر دچار صرع و ۲۴ میلیون نفر مبتلا به اسکیزوفرنی هستند. هر سال یک میلیون نفر با خودکشی به زندگی خاتمه میدهند. در حالی که تعداد افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، در حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر تخمین زده میشود. به ندرت میتوان خانوادهای را پیدا کرد که با اختلالات روانی برخورد نداشته باشد. یک نفراز هر چهار نفر در مرحلهای از زندگی خود دچار نوعی اختلال روانی میشود. خطر بروز برخی اختلالات از جمله بیماری آلزایمر با افزایش سن بیشتر میشود و پیامد این امر برای جمعیت رو به کهولت دنیا وافر است و اختلالات روانی بار اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی دارند. در حال حاضر اختلالات روانی چهار مورد از ۱۰ علت عمده ناتوانی در سراسر جهان را به خود اختصاص میدهد و بر اساس برآورده های موجود، اختلالات روانی و رفتاری مسوول ۱۲ درصد از بار کلی بیماریها در جهان هستند. با این همه، بودجههای سلامت روان بیشتر کشورها کمتر از یک درصد هزینههای کلی سلامت را تشکیل می دهدو بیش از ۴۰ درصد کشورها سیاست مشخصی در زمینه سلامت روان ندارند و بیش از ۳۰ درصد آنها فاقد برنامه مشخصی برای سلامت روان هستند. بیش از ۹۰ درصد کشورها در یک سیاست جامع سلامت روان که کودکان و نوجوانان را نیز در بر میگیرد بی بهره هستند. ( ساپنیگتون، ۲۰۰۴).
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 810
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0